آنچه بازار هر کالایی را متعادل و منطقی میکند، ساز و کار عرضه و تقاضاست. اما در شرایط تحریمی و فضای بسته بازار داخلی، سه راس مثلث شیوه نامه تنظیم بازار، نرخ جهانی و نرخ دلار، تعیین کننده بازار ایران هستند و حتی میزان عرضه و تقاضا را هم به کنترل خود در آوردهاند.
بازار مقاطع طویل، به عنوان یکی از پرمصرف ترین محصولات نهایی فولادی هم تحت تاثیر این موارد قرار دارد. در ادامه با بررسی قیمت جهانی، نرخ داخلی و مطالعه معاملات بورس کالا، به تحلیل قیمت تیرآهن میپردازیم و به این سوالات پاسخ میدهیم که شرایط امروز بازار تیرآهن چگونه است، چه مواردی بر آن تاثیرگذار گذاشته و نمودار قیمتی آن صعود خواهد کرد و یا در مقابل مثلث تعیین قیمتهای داخلی شکسته خواهد شد.
شرایط بازار تیرآهن در ایران و جهان
نمودار زیر، شاخص قیمت تیرآهن های پرمصرف بازار ایران که شامل تیرآهنهای ۱۴، ۱۶، ۱۸ و ۲۰ است را از فروردین ماه تا میانه دی ماه بر اساس تاریخ معاملات صورت گرفته در بازار بورس نشان میدهد.
همانطور که میتوان از نمودارها نتیجه گرفت، قیمت هرکیلوگرم تیرآهن در بازار و بورس کالا تا میانه سال ۹۹، بالاتر از قیمت جهانی بود که پس از اعمال شیوه نامه تنظیم بازار، پایینتر از منحنی نرخ جهانی قرار گرفت. در حال حاضر، قیمت تیرآهن در ایران در مقایسه با سایر مقاطع فولادی، پایینتر از ارزش واقعی خود قرار دارد که دلایل زیادی باعث این مسئله شده است. در ادامه به بررسی این دلایل میپردازیم.
عوامل موثر بر قیمت تیرآهن در ایران
در این روزها، بازار مقاطع طویل فولادی رکودی را تجربه میکند که به سبب انتظار برای به شفافیت رسیدن بازار به وجود آمده است. نامعینی نرخ پایه در بورس کالا به دلیل ناهماهنگی میان دستگاههای اقتصادی دولت، تاثیر بودجه سال آینده، کاهش انتظارات تورمی، وضعیت بازارهای جهانی، نوسانات نرخ دلار و بالا رفتن ارزش کامودیتیها و ... همگی باعث شده که بازار در رکود فرو برود. اما مهمترین عوامل تاثیرگذار را میتوان تاثیر شیوه نامه، میزان عرضه و تقاضا، نرخ دلار و بازار جهانی دانست که دیگر موارد ذکر شده را هم دربر میگیرند. در ادامه به توضیح کامل آنها پرداخته شده است.
تاثیر شیوه نامه تنظیم بازار بر قیمت تیرآهن
همانطور که از نمودار برمیآید، شیوه نامه تنظیم بازار، قیمت تیرآهن را پایینتر از قیمت جهانی قرار داده است، اما با پایان گرفتن ماه دسامبر و آغاز ماه ژانویه، معادلات تعیین نرخ پایه بورس کالا تغییر کرده است. وزارت صمت اصرار دارد که درصد تعیین نرخ پایه را تا ۷۰ درصد کاهش دهد. بدین ترتیب از افزایش قیمتهای داخلی جلوگیری شده و مصرف کنندگان نهایی را آرام نگه میدارد، جذابیت عرضههای بورسی همچنان حفظ خواهد شد و در نهایت تولیدکنندگان را نیز نسبتا راضی نگه خواهد داشت.
اما در این میان، بورس کالا موافق با این رویکرد رزم حسینی نبوده و با استفاده از بوروکراسی حاکم بر تعیین نرخهای پایه، سعی در مخالفت با آن دارد. شاید همین موضوع باعث شود که درخواست دولت مبنی بر افزایش اختیارات در مدیریت بازار، تایید شود و نقش وزارت صمت در این میانه افزایش یابد.
در آن صورت قطعا معادلات دوباره تغییر خواهد کرد و قیمت مقاطع طویل تحت تاثیر این موضوع قرار خواهد گرفت.
تاثیر عرضه و تقاضا
همانطور که بالاتر هم گفته شد، عوامل بسیاری مثل نامعینی نرخ پایه بورس، کاهش انتظارات تورمی، آینده نامعلوم روابط سیاسی، نرخ دلار و... بازار مقاطع طویل را دچار رکود کرده است. از سویی دیگر، فصل پاییز و زمستان، فصل کاهش ساخت و ساز در ایران است که همین موضوع تقاضا را در ایران کاهش داده است.
از سمتی دیگر، در سالهای گذشته تنها ذوب آهن اصفهان عرضه کننده تیرآهن در بورس کالا بود که امروزه این نقش انحصاری خود را از دست داده و تولیدکنندگان دیگری هم به عرضه این محصول پرمصرف پرداختهاند.
در نتیجه بازار تیرآهن، عرضه کنندگان بیشتری پیدا کرده اما تقاضا به دلایل زیادی کاهش یافته است. میتوان یکی از دلایل قیمت پایین تیرآهن را نیز همین مسئله دانست.
تاثیر نرخ جهانی فولاد
نمودار زیر، روند صعودی قیمت تیرآهن CIS را نشان میدهد. از آنجایی که شیوه نامه تنظیم بازار، قیمت فولاد در ایران را به نرخ جهانی متصل کرده است، تاثیر آن را میتوان در قیمت داخلی دید. در رفتار کلی نمودار قیمتی تیرآهن، میتوان مشاهده کرد که منحنی قیمت داخلی به پیروی از قیمت جهانی رو به صعود است.
باید دید شیوه نامه نهایی چگونه تنظیم خواهد شد، چراکه تاثیر قیمت جهانی بر بازار داخلی به این مسئله وابسته است.
تاثیر نرخ دلار
سیاستهای جدید پولی و مالی آمریکا، صعود اقتصاد جهانی چین و نحوه مواجهه آمریکا با این مسئله، شاخص دلار را منفی کرده است. از سویی دیگر امید به از بین رفتن کرونا در آینده، اقتصاد جهان را تحت تاثیر قرار داده. همه این موارد باعث شده که کامودیتیها در آغاز سال نوی میلادی، کار خود را مثبت آغاز کنند و همچنان قیمتی صعودی داشته باشند.
البته باید توجه داشت که تحولات سیاسی پیش رو، این معادلات را تغییر داده و انتظار میرود که شاهد تحولات تازهای در عرصه سیاسی و اقتصادی جهان باشیم.
کاهش ضریب شیوه نامه، به نفع مردم یا فرصتی برای رانت و دلالی
نظرات مختلفی پیرامون اثرگذاری مثبت یا منفی شیوه نامه تنظیم بازار وجود دارد. میتوان این نقطه نظرات را به سه دسته کلی تقسیم کرد.
مخالف تغییر درصد شیوه نامه/ امیدوار به ساز و کار عرضه و تقاضا
برخی از این افراد که بیشتر بازرگانان فولاد هستند، معتقدند که قیمت جهانی و داخلی باید به هم نزدیک باشد و تغییر درصد شیوه نامه تنظیم بازار تنها باعث برهم ریختگی نظم به وجود آمده خواهد شد. این دسته معتقدند که در نهایت تناسب قیمتها از طریق عرضه و تقاضا به دست خواهد آمد.
مخالف تغییر درصد شیوه نامه/ لزوم افزایش قیمت نهادههای تولید
این گروه هم با آن چه دسته اول میگویند موافقند اما رسیدن به تناسب و تعادل در بازار داخلی را چیز دیگری میدانند. این گروه معتقدند که مواد اولیه و انرژی که از سرمایههای ملی هستند هم باید با قیمت جهانی و یا همان درصدهای شیوه نامه تعیین شود تا سود تولیدکنندگان در میان زنجیره تولید تقسیم شود و در نهایت اگر مردم محصول نهایی گران میخرند، حداقل سرمایه ملیشان هم با قیمتی متناسب با آن فروخته شود.
موافق تغییر درصد شیوهنامه
این دسته که بیشتر نوردکاران را تشکیل میدهند، معتقدند که تنظیم بازار باید با همان شیوه نامه و به وسیله دستگاههای اقتصادی تعیین شود. این گروه با کاهش درصد شیوه نامه توسط وزارت صمت موافق هستند و این روش را برای کاهش قیمت فولاد و محصول نهایی مناسب میدانند.
کشمکش دستگاههای اقتصادی دولت برای تنظیم بازار/ چگونه یک نظام ناهماهنگ میتواند بازار فولاد را به هماهنگی برساند؟
کدام یک از دسته های بالا درست میگویند؟ جواب این سوال به متغیرهای زیادی وابسته است. برخی کاهش درصد شیوه نامه توسط وزارت صمت را تنها عملی عوام فریبانه میدانند و معتقدند افزایش فاصله میان قیمت واقعی و قیمت دستوری، باعث افزایش رانت و سودبری دلالان میشود.
برخی نیز عدم موافقت بورس کالا برای کاهش ضریب را تنها به نفع تولیدکنندگانی میدانند که در بورس کالا قدرت زیادی داشته و تعیین کننده خط مشی بورس کالا هستند. این گروه معتقدند که بورس کالا تنها برای رضایت سرمایهداران و سهامداران خود این رویه را پیش گرفته است.
در نهایت باید دید وزارت صمت برنده این کشاکش خواهد بود یا بورس کالا. اما آنچه مشخص نیست، جایگاه مردم در این میان است. در کشوری که صنعت فولاد به دلیل وجود معادن سنگ آهن بسیار، نیروی کار متخصص و ارزان، حمایتها و تسهیلات ویژه دولتی برای تولیدکنندگان، تبدیل به یکی از بزرگترین قطبهای فولاد در جهان شده است، آیا حق طبیعی مردم نیست که سرمایههای ملیشان مثل مواد اولیه و نیروی کار هم، متناسب با قیمت جهانی ارزشگذاری شود؟
شما چگونه فکر میکنید؟ آیا شماهم جزو دسته هایی هستید که در بالا گفته شد یا نظر دیگری دارید؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.